همیشه به این فکر میکردم که وقتی یک روز تلاشهایم نتیجه دهند و لاغرتر شدم، بعد از آن همهچیز بهتر خواهد شد (دیگران نیز چنین عقیدهای داشتند)! در زندگی موفقتر هستم و میتوانم کار و فرد موردعلاقهام را انتخاب کرده و لباسهایم را از فروشگاههای معتبر خریداری نمایم. اما با این حال وزنم ثابت باقی میماند.
تقریبا همهی افراد چاق با چنین تفکراتی زندگی میکنند. حتما میدانید زندگی با این طرز فکر بسیار عذابآور بوده و کمکی به لاغر شدن نمیکند. برای همین، دیگر به آنها فکر نمیکنم.
این بدن «من» است و نهتنها از آن خجالت نمیکشم، بلکه تمام ویژگیهایش را دوست دارم. چراکه لباس بر تنم زیباست و به عقیدهی برخی من کاملا بینقص هستم. از همه مهمتر آنکه با این اندام حس شوخطبعی بیشتری دارم. همچنین لازم نیست جذابیت، سلامتی و بینظیر بودن آن را برای کسی توجیه کنم. چون این بدن من است نه شما.
قصد ندارم با نوشتن دربارهی پذیرش چاقی وقت را تلف کنم (اما خواهش میکنم به خواندن ادامه دهید)، زیرا قبل از من عدهای بسیار کاملتر، فصیحتر و اساسیتر دربارهی آن حرف زدهاند. با این حال خودم را موظف میدانم چند سطری از مفهوم چاقی بنویسم.
لینکهای زیادی دربارهی چاقی وجود دارد، اما اگر بخواهم وارد جزئیات شده و آثار مخرب آنها را بر زندگی تکتک افراد موردبررسی قرار دهم، به زمان و هزینهی زیادی نیاز خواهد بود. برخی تصور میکنند با پدید آوردن حجم زیادی از شرمساری، میتوانند به افراد و جامعه کمکی کرده باشند. همین احساس شرم بود که باعث شد تصویر خود را گذاشته و مقدار وزنم را برای شما بازگو کنم. اما خجالتزدگی کمکی نمیکند. رژیم غذایی مؤثر نیست. درواقع این احساس شرم تنها موجب فشار و افسردگی میگردد و هیچ تغییری صورت نمیگیرد.
افراد چاق بهاندازهی کافی احساس شرمندگی میکنند، پسنیازی به فشار و تأکید بیشتر نیست. مطمئنا همه آنها حداقل یکبار، راههای کاهش وزن را امتحان کردهاند. حال پرسش اینجاست، اگر مدام این روشها را به کار بگیرند و هر بار شکست بخورند، هنوز افزایش وزن داشته باشند و یا قرار باشد که تا ابد چاق بمانند، آن موقع تکلیف چیست؟ آیا واقعا میخواهید میلیونها دختر نوجوان خود را در بدنی ناخوشایند از چربی که اثرات منفی بر زندگی دارد، تصور کنند و میخواهید همهی این پیشامدها را ناشی از شکست اخلاقی خود آنها جلوه دهید؟ فراتر از همهی اینها آیا میخواهید فکر کنند با امراض وحشتناک و هزینهبرداری مانند دیابت (که حتی هنوز به آن مبتلا نشدهاند) باعث نابودی جامعه هستند؟ آنچه واقعا خجالتآور است، فقدان همدلی و همفکری است.
اگر هنوز ادعا میکنید که نوشتههایتان توهینآمیز نبوده، بهتر است با بازنویسی متن زیر سوءتفاهمها را برطرف کنیم.
من عمیقا ناراحت شدم که عدهای حرفهای صحیح و بیغرض من را اشتباه برداشت کردهاند. چاق بودن برای سلامتی مضر بوده و چربیهای اضافی که در معرض دید قرار میگیرند چندان خوشایند نیستند، آن را نوعی سخن تنفرآمیز دانستهاند.
۱- عبارت «چربیهای اضافی که در معرض دید قرار میگیرند چندان خوشایند نیستند» بههیچوجه «صحیح و بیغرض» نیست. بلکه عقیدهای شخصی و بسیار بیرحمانه است که جنبههای مخرب، افسردهکننده و ظالمانهی زیباشناسی را تقویت میکند. نه من و نه هیچکس دیگری سزاوار آن نیست که با چنین لفظی خطاب گردد. این اظهارات دربارهی «سلامتی» افراد نیز صادق نیست بلکه بیشتر تلقین چاقی بهعنوان نوعی بیماری چندشآور و مسری است. باید بگویم که با تمام این حرفها مخالفم.
۲- شما نگران سلامتی من نیستید، چون در این صورت باید نگران سلامت ذهنی من نیز باشید چراکه در ۲۸ سال گذشته با جملاتی نظیر متن فوق ضربههای روحی شدیدی به من وارد شده است. بهعلاوه شما راجع به وضعیت سلامت، خوراک، میزان ورزش، فشارخون و قند خون من هیچچیز نمیدانید. ممکن است گاهی به من امرونهی کنید اما قطعا پزشک من نیستید.
-
اما دربارهی حق بیمه باید بگویم که همهی ما در یک جامعه زندگی میکنیم.
من فرزندی ندارم اما مالیاتی را پرداخت میکنم که صرف بودجهی مدارس نیز
خواهد شد. فرار کردن از تأثیراتی که روی یکدیگر میگذاریم، ایدهای بسیار
محافظهکارانه و حتی وحشیانه است. آیا فردگرایی کلاسیک چیزی است که به
دنبال آن هستید؟
۴- اما مهمتر از همه: هیچیک از این قوانین و چهارچوبها و یا علت چاقی افراد اهمیتی ندارد. ازنظر من لاغری، یک هدف نبوده و فرد لاغر برتر از دیگران نیست. باور ندارم که موجودی ناقص هستم و زندگی و موفقیت من بعد از کاهش وزن معنا پیدا میکند. دیگر به این تفکرات اهمیتی نداده و لحظهای را صرف مکالمهای بیهوده دربارهی خوردوخوراک سایرین نخواهم کرد.
اگر واقعا میخواهید اوضاع را تغییر داده و به افراد «چاق» کمک کنید، باید بدانید خجالت دادن فردی که خودش بهاندازهی کافی احساس شرمندگی میکند، بسیار خجالتآور است. شاید جالب باشد بدانید که بهمحض دست برداشتن از تفکرات منفی و دوست داشتن بیقیدوشرط خودم، وزنم بهسرعت کاهش یافت.